امكان و موانع فهم صحيح قرآن كريم از منظر امام خمينى(ره)


 

نويسنده:ابراهيم كلانترى
 

در آمد
 

امكان فهم صحيح قرآن كريم از جمله موضوعات مهمى است كه در زمانى است انظار انديشمندان و محققان علوم دين را در حوزه‏هاى مختلف به ويژه در حوزه علوم قرآن و تفسير به خود معطوف داشته است. اگر چه حضور شخص پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در ميان مسلمانان از بدو نزول قرآن كريم به مدت بيست و سه سال و پس از ايشان، حضور امامان معصوم عليه‏السلام در جامعه اسلامى به مدت بيش از دو قرن، امكان فهم صحيح و فراگيرى دقيق و مطمئن پيام‏هاى قرآن را به بهترين وجه براى مؤمنان و حق جويان آن دوران فراهم ساخته بود و همين امر سبب مى گرديد تا موضوع«امكان فهم قرآن» به عنوان يك مسلأله جدى آن عصر تلقى نگردد؛ ليكن آغاز عصر غيبت و كوتاه شدن دست بشر از دامان پر بركت معصومان عليه‏السلام از يكسو و تطور زمان و به تبع آن پيشرفت زندگى و ظهور و بروز مسايل تازه و بى سابقه در صحنه حيات آدميان از ديگر سوى، دوران جديدى، همراه با نيازها و سئوال‏هاى تازه پيش روى مسلمانان قرار داد كه به طور طبيعى مسأله«امكان فهم صحيح قرآن» نيز از جمله مهم‏ترين آنها به حساب مى آمد. اينك در عصر جديد، مسلمانان به طور مستقيم تنها از يكى از دو ميراث گرانسنگ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم(كتاب الله و عترت) بر خوردارند، سئوال اساسى اين است كه آيا عموم مردم، با رعايت آداب، شرايط و مقدمات لازم، قادر به درك و دريافت پيام‏هاى نورانى اين يگانه كتاب آسمانى در عصر خاتميت خواهند بود؟
به تعبير ديگر آيا الفاظ و جمله‏هاى بكار گرفته شده در آيات قرآن كريم، به گونه‏اى است كه عموم آدميان حتى آنان كه قرن‏ها پس از نزول وحى پا به عرصه وجود گذاشته‏اند، بتوانند با تكيه بر زبان و تمسك به ظواهر الفاظ و آيات آن به گونه مستقيم، به درك و فهم صحيح مقاصد و پيام‏هاى آن نايل گردند؟
پاسخ منفى يا مثبت به سئوال بالا نتايج و آثار علمى و عملى فراوانى براى حوزه‏هاى گوناگون از جمله فقه، اصول فقه، كلام، تفسير و اخلاق در پى دارد. تأمل و دقت در همى سئوال و كاوش پاسخ منطقى و مستدل براى آن مى تواند راز گشاى بسيارى از سئوالات اساسى انديشمندان مسلمان در حوزه مسايل اجتماعى، سياسى، اقتصادى و فرهنگى نيز باشد.
نگرش سنتى به موضوع محل بحث، بيشتر آن در قالب يك مسأله از صدها مسأله رايج در حوزه اصول فقه، كه محل نزاع اخبارى و اصولى است، قرار داده و تحت عنوان«حجيت ظواهر كتاب» با نتايج مشخصى محدود ساخته؛ اما به نظر مى رسد ويژگى موضوع و ابعاد گسترده آن نه تنها آن را از حدود يك مسأله اصلى فراتر برده كه حوزه‏هاى مختلف علوم اسلامى و جامعه دينى را نيز از آن متأثر ساخته است.
بازگشت و حضور قرآن در عرصه زندگى فردى و اجتماعى آدميان در همه دوران‏ها، اشتغال مداوم مؤمنان به تدبر و انديشه در آيات آن، بهره‏گيرى انسان‏هاى دوارن پس از رحلت پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم از هدايت‏هاى سازنده و نورانى اين كتاب الهى و برخوردارى اسلام و معتقدان به آن از گنجينه غنى، پويا و منحصر بفرد معارف قرآنى، همگى از نتايج ارزشمند همين مبحث و رويكرد مثبت به آن بشمار مى آيند.
همان گونه كه مهجوريت و انزواى قرآن كريم در عرصه زندگى فردى و اجتماعى بشر و قرار گرفتن آن در رديف كتب تاريخى و متعلق به دوران گذشته، تعطيل شدن بسيارى از آيات قرآن كريم كه آدميان را به تدبر و تفكر در آيات آن فرا خوانده‏اند، عدم بر خوردارى انسان‏هاى عصر خاتميت از كتاب گوياى الهى كه آنان را در جاده كمال هدايت نمايد و جز آن، نيز از نتايج همين مبحث و رويكرد منفى به آن به حساب مى آيند.
متفكر و انديشمند برجسته اسلام در عصر حاضر، حضرت مام خمينى(قدس سره) از جمله محققان بزرگى است كه به مناسبت‏هاى مختلف موضوع محل بحث را با ويژگى‏ها و ابعاد گوناگون آن مورد توجه و دقت علمى قرار داده و پاسخ جامع و كار آمدى براى سئوال بالا ارايه نموده است.
نگارنده اين سطور بر آنست در اين مختصر طى مباحثى به جمع بندى ديدگاه مترقى و محققانه آن يگانه دوران پيرامون«امكان و موانع فهم صحيح قرآن كريم» بپردازد و بواسطه آن، اندكى از دين سنگين خود را نسبت به آن مراد سفر كرده ادا نمايد و دريچه‏اى از رحمت و نور بى پايان و حيات بخش وحى الهى بر مشتاقان حقيقت و سالكان طريق كمال بگشايد. باشد كه مقبول درگاه حضرت حق قرار گيرد.

فهم قرآن كريم از ديدگاه امام خمينى(ره)
 

اهميت پرداختن به موضوع محل بحث و موضعى كه در قبال آن از سوى صاحب نظران اتخاذ مى شود از نگاه هيچ انسان آگاه به معارف دينى پوشيده نيست؛ ليكن آنچه نبايد از نگاهها پنهان بماند و در جاى خود از اهميت ويژه‏اى بر خوردار است، روش و شيوه‏اى است كه محقق براى بررسى موضوع و رسيدن به حل نهايى آن در پيش مى گيرد. بكار گرفتن روش منطقى، مستدل و جامع نگر در بررسى هر موضوعى، نتيجه‏گيرى را آسان و ضريب خطا را به حداقل ممكن مى رساند. اگر چه طرح مسأله«امكان فهم قرآن» و رويكرد مثبت امام خمينى به آن با آنچه در بسيارى از عالمان گرانقدر دينى ديده مى شود يكسان است؛ اما از ديدگاه نگارنده روش و شيوه‏اى كه وى پيرامون اين مسأله در پيش گرفته است، روشى جامع و منسجم و در نوع خود بديع و تازه مى باشد. همين امر بر ارزش علمى كار او افزوده و آن را از جذابيت بالايى بر خوردار كرده است. آثار قلمى و بيانى حضرت امام در خصوص موضوع محل بحث به زمان‏هاى مختلف به فاصله‏هاى چندين ساله متعلق است، اما تعلق و وابستگى عميق آن عزيز به قرآن و چشيدن قطره‏اى از آن درياى بيكران، چنان شناخت و معرفت جامع و منسجمى براى او پديد آورده است كه به خوبى مى توان آثار ارزشمند آن را در مباحث قرآنى وى نظاره نمود. روش حضرت امام در اين مبحث كه به يقين متأثر از همان شناخت است، از چنان انسجام و ترتيبى بر خوردار است كه به طور منطقى به پاسخ روشن، جامع و مستدلى منتهى مى گردد. روش مذكور به يك برهان شباهت دارد كه دقت در مقدمات آن، انسان را به نتيجه مطلوب سوق مى دهد. مقصد اصلى قرآن، بكارگيرى نوع زبان، حجيت ظواهر، مسأله تفسير به رأى و جايگاه معصومان عليه‏السلام در فهم قرآن كريم، مباحثى هستند كه حضرت امام با تبيين آنها، به بيان ديدگاه خود در موضوع محل بحث پرداخته‏اند.

مقصد اصلى قرآن
 

موضعى كه پژوهشگر معارف قرآن در قبال سئوال از مقصد اصلى و هدف نهايى اين كتاب آسمانى اتخاذ مى كند، مبناى مهمى بشمار مى آيد كه به خوبى راه را براى شناخت«زبان قرآن»،«حجيت ظواهر» و در نهايت«امكان فهم قرآن» از منظر همان محقق، هموار مى سازد. مطالعه آثار قلمى و بيانى حضرت امام خمينى(قدس سره) نشان مى‏دهد كه آن فقيد را حل بهره‏گيرى از رهنمودهاى قرآن كريم، به تشريح مقصد اصلى و هدف نهايى اين كتاب الهى پرداخته و با اتخاذ موضعى اصولى در اين مسأله به حل و فصل بسيارى از مسايل ديگر و از جمله مسأله«امكان فهم قرآن» به گونه‏اى منسجم همت گماشته است. حضرت امام، قرآن را كتاب هدايت آدميان به قله‏هاى كمال، راهنماى سير و سلوك الى الله، يگانه كتاب تهذيب نفوس و بزرگ‏ترين وسيله اتصال بين خالق و خلق مى داند و در اين خصوص چنين مى گويد:
«ما بايد مقصود از تنزيل اين كتاب را قطع نظر از جهات عقل برهانى، كه خود به ما مقصد را مى فهماند، از خود كتاب خدا اخذ كنيم. مصنف كتاب، مقصد خود را بهتر مى داند. اكنون به فرموده‏هاى اين مصنف راجع به شؤون قرآن نظر كنيم، مى بينيم خود مى فرمايد:«ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين»(بقره، 2 / 2) اين كتاب را كتاب هدايت خوانده، مى بينيم در يك سوره كوچك چندين مرتبه مى فرمايد:«و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر»(قمر، 54 / 17) مى بينيم مى فرمايد:«و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون»(نحل، 16 / 44). مى فرمايد:«كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولو الالباب»(ص، 38 / 29) الى غير ذلك از آيات شريفه كه ذكرش به طول انجامد... راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الى الله و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيه است و بزرگ‏تر[ ين‏] وسيله رابطه بين خالق و خلق و عروْ الوثقى و حبل المتين تمسك به عز ربوبيت است، بايد به روى مردم مفتوح نمود.»(1)
حضرت امام(قدس سره) در جاى ديگر بر همين موضوع تأكيد ورزيده و چنين مى آورد:
« بدان كه اين كتاب شريف، چنانچه خود بدان تصريح فرموده، كتاب هدايت و راهنماى سلوك انسانيت و مربى نفوس و شفاى امراض قلبيه و نور بخش سير الى الله است... اين كتاب، كتاب دعوت حق و سعادت است و بيان كيفيت وصول بدين مقام است؛ و مندرجات آن اجمالاً آن چيزى است كه در اين سير و سلوك الهى مدخليت دارد و يا اعانت مى كند سالك و مسافر الى الله را.»(2)
تصريح و تأكيد بر همين مبناى اساسى، كه خود مبتنى بر آيات بسيارى از قرآن كريم است، در مواضع مختلفى از آثار حضرت امام به چشم مى خورد. اتخاذ اين ديدگاه سبب شده است حضرت امام آيه شريفه 89 از سوره نحل را كه قرآن را«تبياناً لكل شئ» معرفى كرده در ارتباط با همان مقصد نهايى قرآن(هدايت) تشريح نمايد.
«قرآن مجيد و سنت، شامل همه دستورات و احكامى است كه بشر براى سعادت و كمال خود احتياج دارد. در كافى، فصلى است به عنوان«تمام احتياجات مردم در كتاب و سنت بيان شده است»(3)و«كتاب» يعنى قرآن،تبيان كل شيئ» است. روشنگر همه چيز و همه امور است.»(4)
بر طبق آنچه گذشت در انديشه حضرت امام، قرآن كريم كتاب هدايت انسانها به جاده كمال و قرب حضرت حق است و در راستاى تحقق اين مقصد والا از بيان و روشنگرى هيچ نكته‏اى فروگذار نكرده است.

زبان قرآن
 

هدايت قافله بشريت به جاده كمال، كه مقصد اصلى قرآن و همه كتاب‏هاى آسمانى است، اختصاص به جمع مشخصى انسانها و يا دوره معينى از زمان ندارد، اين مقصد والا كه ارتباط وثيق با فلسفه آفرينش انسان دارد همه انسانها را از بدو تا ختم آفرينش بدون قيد زمان و مكان شامل مى شود. قرآن كريم كه آخرين كتاب از سلسله كتب و حياتى است، نسخه شفا بخشى است كه امر هدايت را در عصر خاتميت بر عهده دارد. انسان هايى كه در اين عصر طولانى پا به عرصه وجود مى گذارد، به طور يكسان مخاطب قرآن در امر هدايت و پيمودن راه كمال به شمار مى آيند.
روشن شدن اين مطلب مهم به گونه منطقى ما را در شناخت ابزار، لغات، تركيب‏ها و زبان بكار آمده در اين كتاب آسمانى يارى مى كند، نيل به مقصد بزرگى كه عموم انسانها را شامل مى شود مستلزم بكار گرفتن زبانى است كه در نوح خود براى عموم انسانها قابل فهم باشد.
حضرت امام(قدس سره) مطابق با مبناى پيشين خود پيرامون مقصد اصلى قرآن، در مسأله«زبان قرآن» معتقد به زبانى است كه براى عموم مخاطبان اين كتاب الهى قابل فهم است. وى از اين زبان، به « زبان عامه» تعبير كرده و ويژگى آن را قابل فهم بودن براى عموم مخاطبان آن مى داند:
«حقايق عقليه را حق تعالى در قرآن شريف و انبيا و ائمه معصومين عليهم الصلوْ و السلام، در احاديث شريفه، نوعاً به لسان عرف و عامه مردم بيان مى كنند. براى شفقت و رحمت بر بنى الانسان است كه هر كسى به مقدار فهم خود از حقايق نصيبى داشته باشد، پس آنها حقايق غيبيه عقليه را نازل فرمايند تا به درجه محسوسات و مأنوسات عامه مردم رسانند، تا آنها كه در اين وجه هستند حظى از عالم غيب به اندازه خود ببرند.»(5)
حضرت امام بر اين باوراند كه استفاده از«زبان عامه» در قرآن مجيد هرگز مستلزم آن نيست كه متخصصان حوزه‏هاى گوناگون علوم از قبيل فيلسوفان، فقيهان، عارفان و... از بهره مندى از اين درياى رحمت الهى محروم بمانند، زيرا:
«قرآن يك سفره گسترده‏اى است از ازل تا ابد كه از او همه قشرهاى بشر استفاده مى كنند و مى توانند استفاده كنند. منتها هر قشرى كه يك مسلك خاصى دارد روى آن مسلك خاص تكيه مى كند؛ فلاسفه روى مسايل فلسفى اسلام، عرفا روى مسايل عرفانى اسلام، فقها روى مسايل فقهى اسلام، سياسيون روى مسايل سياسى و اجتماعى اسلام تكيه مى كنند.»(6)
همين مطلب را آن فقيد را حل در جاى ديگر به بيان شفاف‏ترى اين گونه آورده‏اند:
«قرآن يك سفره‏اى است كه انداخته شده است براى همه طبقات، يعنى يك زبانى دارد كه اين زبان، هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفاى اصطلاحى است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع.»(7)

حجيت ظواهر قرآن
 

ديدگاه حضرت امام(قدس سره) در خصوص زبان قرآن به طور دقيق منطبق با همان مبنايى است كه ايشان پيرامون«حجيت ظواهر» در درس‏هاى خارج اصول خود بر گزيده‏اند. در مبحث مذكور وى تصريح مى‏كنند كه در شناخت و راهيابى به مقصد و محتواى كلام هر گوينده و يا نويسنده‏اى قبل از هر چيز لازم است مراحل ذيل طى گردد:

الف: صدور كلام از گوينده يا نويسنده احراز شود.
 

ب: ظهور كلمات و هيأت‏هاى تركيبى جملات در معانى آنها به وسيله تبادر و ارتكاز عرفى و يا استفاده از ديدگاه لغت شناسان و متخصصان فن ثابت گردد.
ج: جهت صدور كلام و اينكه گوينده و يا نويسنده در راستاى افاده مقصود خود به طور جد اقدام نموده است، اثبات گردد.
هر گاه سه مرحله بالا در خصوص كلام منتسب به گوينده و يا نويسنده طى شود و آن كلام از جهات سه گانه بالا فاقد هر گونه ابهام و نقص تشخيص داده شود، در اين صورت آگاهان به مكالمات و محاورات عرفى در حمل كلام مور نظر بر معناى ظاهرى آن به عنوان مراد جدى گوينده و ترتيب همه آثار متعارف بر آن، لحظه‏اى درنگ روا ندارند. حضرت امام معتقد است، اخذ معناى ظاهرى كلام به عنوان مراد و مقصود جدى گوينده پس از انجام مراحل مذكور، مبتنى بر بنايى است كه عقلاى جهان، محاورات و مكالمات خود را بر اساس آن صورت داده و مى دهند. اين بناى عقلايى، كه مفاد آن مطابقت اراده جدى صاحب كلام با اراده استعمال و ظاهرى اوست، از چنان ارتكاز و استحكامى بر خوردار است كه عمل بر وفق آن بدون هيچ ترديدى در ميان عرف رايج است و كليه محاورات، مكالمات و مكاتبات بشر بر اساس آن شكل منطقى و معقول مى يابند.
مبناى مذكور از منظر حضرت امام(قدس سره) به گونه دقيق در خصوص«ظواهر قرآن»و روايات معصومان عليه‏السلام نيز سارى و جارى است و اين بدان جهت است كه شارع مقدس در ابلاغ پيام و بيان مقاصد خود از همان روش مرسوم عرف در محاورات بهره جسته و هرگز به اختراع روش جديدى در اين زمينه اقدام ننموده است. بر همين اساس وى زيربناى«حجيت ظواهر قرآن» را نيز همان بناى عقلا مى‏داند و بر پايه آن به هر گونه ايراد و شبهه‏اى پاسخ مى گويد. وى ادعاى اخبارى‏ها را در عدم حجيت ظواهر قرآن و استدلال‏هاى آنان را بر اين سخن به شدت مخدوش و مردود دانسته و پيرامون آن در مواضع متعدد سخن گفته است.(8)
مبناى بالا، راه را براى فهم مطمئن مقاصد و پيام‏هاى قرآن كريم با تكيه بر ظواهر آيات آن به گونه‏اى روش‏مند، با حفظ شرايط و طى مراحلى چند هموار مى كند. تأمل در اين مبنا نشان مى دهد كه آنچه را حضرت امام(قدس سره) در مبحث پيشين، از آن به«زبان عامه» تعبير كردند، ثمره‏اى است كه به طور طبيعى بر اين مبناى اصولى مترتب مى شود.
آنچه تا كنون پيرامون مقصد، زبان و حجيت ظواهر قرآن از ديدگاه حضرت امام آورديم، به خوبى خواننده گرامى را بر هدف اين مقال يعنى تبيين رأى آن عزيز راحل در خصوص امكان فهم پيام‏هاى قرآن كريم با تكيه بر زبان و ظواهر آيات آن، و كيفيت استدلال بر اين نظر، واقف مى سازد. ديدگاه مذكور سئوالاتى را پيرامون مسأله مورد بحث ايجاد كرده كه ذكر پاره‏اى از آنها و پاسخ‏هاى حضرت امام به شفافيت بيشتر موضوع كمك مى نمايد.

فهم قرآن و مسأله تفسير به رأى
 

اين ديدگاه، كه زبان و ظواهر آيات قرآن، امكان فهم مقاصد و پيام‏هاى آن را براى همگان با رعايت شرايط و مقدمات لازم فراهم آورده، در اولين قدم با مشكل ممنوعيت تفسير به رأى روبروست. سئوال اين است كه آيا تمسك به استناد به ظواهر آيات براى به دست آوردن مقاصد و پيام‏هاى قرآن خود نوعى تفسير به رأى، كه بنا به اعلام بسيارى از روايات(9)، عملى مذموم و محكوم است، به حساب نمى‏آيد؟
حضرت امام(قدس سره) در پاسخ به سئوال بالانكته بسيار ظريفى را متذكر مى گردد و آن تمايز اساسى بين دو مقوله«تفسير» و«تدبر در آيات به منظور فهم مقاصد» است. وى در بيان تعريف صحيح«تفسير» چنين مى گويد:
«به طور كلى، معنى«تفسير» كتاب، آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد. اين كتاب شريف كه به شهادت خداى تعالى كتاب هدايت و تعليم است و نور طريق سلوك انسانيت است، بايد مفسر در هر قصه از قصص آن، بلكه هر آيه از آيات آن، جهت اهتداى به عالم غيب و حيث راه نمايى به طرق سعادت و سلوك طريق معرفت و انسانيت را به متعلم بفهماند.»(10)
سخن حضرت امام در بيان چيستى«تفسير به رأى» نيز از اين قرار است:
«و از چيزهايى كه ممنوع است در اسلام، تفسير به رأى است كه هر كسى آراى خودش را تطبيق كند بر آياتى از قرآن، و قرآن را به آن رأى خودش تفسير و تأويل كند.»(11)
وى بر اين باور است كه:
«تفكر و تدبر در آيات شريفه را با تفسير به رأى، كه ممنوع است، اشتباه كرده‏اند؛ و به بواسطه اين رأى فاسد و عقيده باطله، قرآن شريف را از جميع فنون استفاده، عارى نموده و آن را به كلى مهجور كرده‏اند؛ در صورتى كه استفادات اخلاقى و ايمانى و عرفانى، به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأى باشد.»(12)
حضرت امام در ادامه همين سخن مثال هايى از چگونگى استفاده از آيات بر شمرده‏اند و در پايان، پاسخ ديگرى نيز بدين قرار اضافه كرده‏اند:
«محتمل است، بلكه مظنون است كه تفسير به رأى، راجع به آيات احكام باشد كه دست آرا و عقول از آن كوتاه است و به صرف تعبد و انقياد، از خزان وحى و مهابط ملائك الله بايد اخذ كرد، چنانچه اكثر روايات شريفه در اين باب در مقابل فقهاى عامه كه دين خدا را با عقول خود و مقايسات مى خواستند بفهمند وارد شده است.»(13)

آيا فهم قرآن اختصاص به«من خوطب به» دارد؟
 

حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام در پايان مناظره پر مغز خود با قتادْ بن دعامْ، فقيه مردم بصره، در تحذيرى وى از تفسير قرآن چنين مى فرمايد: «و يحك يا قتاده انما يعرف القرآن من خواطب به».(14)
«واى بر تو اى قتاده قرآن را تنها كسى كه قرآن بر او نازل شده مى‏فهمد»
اين سخن به طور صريح شناخت و فهم قرآن را منحصر در شخص پيامبر اكرم عليه‏السلام مى داند و اين خود دومين مشكل پيش روى ديدگاهى است كه فهم مقاصد قرآن با تمسك به زبان و ظواهر آن را براى همگان مجاز مى شمارد.
انديشه قرآنى حضرت امام(قدس سره) از چنان جامعيتى بر خوردار است كه به خوبى از عهده حل مشكل فوق بر آمده است. در نظر وى نظريه فهم قرآن با تكيه بر زبان و ظواهر آن، كه خود مبتنى بر آيات كتاب عزيز و بناى عقلاست، هيچ تعارض و منافاتى با مفاد و محتواى روايت فوق ندار. زيرا قرآن كريم در عين حال كه سفره‏اى است كه همگان به تدبر و استفاده از آن دعوت شده‏اند، داراى اسرار، رموز، حقايق پنهان و آيات متشابهى است كه جز پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و شاگردان خاص مكتب او كسى را هرگز ياراى درك و فهم آنها نباشد. از ديدگاه امام(قدس سره) سخن شريف حضرت امام باقر عليه‏السلام ناظر به فهم اسرار و حقايق قرآنى است كه مى توان آنها را در موارد ذيل جمع بندى كرد:
الف:فهم باطن و اسرار پنهان قرآن: اين فهم اختصاص به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و شاگردان معصوم مكتب او دارد و ديگران را در آن راهى نيست. سخن حضرت امام در اين خصوص از اين قرار است:
«اين كتاب آسمانى - الهى كه صورت عينى و كتبى جميع اسما و صفات و آيات و بينات است و از مقامات غيبى آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع<من خوطب به»، از اسرار آن كسى آگاه نيست.»(15)
همين مطلب در جاى ديگر به گونه روشن‏تر اين گونه آمده است:
«قرآن همه چيز دارد، احكام شرعيه ظاهريه دارد، قصه هايى دارد كه لبابش را ما نمى‏توانيم بفهميم، ظواهرش را مى فهميم. براى همه هم هست، يك چيزى است كه همه از آن استفاده مى كنند، لكن آن استفاده‏اى كه بايد[ نمى شود]. آن استفاده را به حسب:«انما يعرف القرآن من خوطب به»، خود رسول الله مى برد.»(16)
ب: فهم آيات متشابه قرآن: آگاهى بر حقيقت و تأويل آيات متشابه قرآن كريم بنا به نص صريح آن (17)اختصاص به خداوند و راسخان در علم دارد. سخن شريف حضرت امام باقر عليه‏السلام نيز در صدد بيان بخشى از همين حقيقت است. حضرت امام(قدس سره) در اين باره چنين مى گويد:
«آيات بر دو گونه است، يك آيات محكمات كه تأويلى ندارد و همه آن را مى فهمند. يك آيات متشابهات كه تأويل دارد و از قبيل رمز است و تأويل آن را جز خدا و راسخان در علم كسى نمى‏داند.»(18)
«و هيچ استبعاد ندارد كه امورى باشد كه فهم آن از حوصله بشر خارج باشد و خداى تعالى به مخصوصين به خطاب اختصاص داده باشد، چنانچه وجود«متشابه» براى همه نيست بلكه آنها تأويل آن را مى دانند.»(19)
حضرت امام(قدس سره) در ذكر مصداقى از اين گونه آيات، به آيه چهارم سوره حديد،«و هو معكم اينما كنتم» اشاره نمود و چنين مى گويد:
«معكم» يعنى همراه ماست، او اين جاست و ما اين جا. اين معيت، مثلاً فلاسفه«معيت قيومه» مى گويند قيوميه ولى مسأله را حل مى كند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسايل اين نيست، متعمقين آخر الزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده‏اند و الا حد قرآن آن است كه«انما يعرف القرآن من خوطب به» اين«يعرف القرآن من خوطب به» اين نحو آيات است و الا بعضى آيات كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مى فهمند.»(20)
ج: فهم رموز قرآن: حضرت امام خمينى(قدس سره) بر اين باور است كه قرآن كريم حاوى رمزهايى از قبيل رمز بين عاشق و معشوق است و«حروف مقطعه» از اين نوع است:
«در حروف مقطعه اوايل سور اختلاف شديد است؛ و آنچه بيشتر موافق اعتبار آيد آن است كه آن از قبيل رمز بين محب و محبوب است، و كسى را از علم آن بهره‏اى نيست.»(21)
از منظر حضرت امام، فهم اين گونه رمزها نيز تنها از عهده پيامبر گرامى و معصومان عليه‏السلام بر مى آيد:
«قرآن و حديث نيز قانون‏هاى علمى را كه براى توده آوردند طورى بيان كردند، كه مردم مى فهمند، لكن علوم قرآن و حديث را همه كس نمى‏تواند بفهمد و براى همه كس هم نيامده است، بلكه بعضى از آنها رمز است ميان گوينده و يك دسته خاصى... در قرآن از اين گونه رمزهاست كه حتى به حسب روايات جبرئيل هم كه قرآن را آورد خود نمى‏دانست معنى آن را، فقط پيغمبر اسلام و هر كس را او تعليم كرده، كشف اين رمزها را مى توانستند بنمايند، مانند همان حروفى كه در اول سوره هاست.»(22)
د: فهم كامل و جامع قرآن: با تكيه بر زبان و ظواهر آيات قرآن كريم تنها مى توان قطره‏اى از بحر مواج و ذره‏اى از اقيانوس بيكران علوم الهى را به دست آورد، ليكن احاطه كامل بر حقيقت قرآن و معرفت بر همه زواياى تو در تو و ابعاد ظاهر و باطن اين كتاب وحيانى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و معصومان اختصاص دارد و تحمل آن براى هيچ كس جز ايشان ممكن نخواهد بود.
«كتاب تكوينى اليه و اولياى خدا كه همه كتاب‏هاى آسمانى اند، فرود آمدگان از نزد خداوند حكيم و عليم و حاملان قرآن تدوينى مى باشد، و هيچ كس جز اولياى پسنديده حق را يارى حمل ظاهر و باطن آن نيست چنان كه از امامان اهل بيت عليه‏السلام روايت شده است. در كافى (23)از امام باقر عليه‏السلام روايت مى كند كه فرمود:«كسى جز جانشينان پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نمى‏توانند ادعا كنند (24)
دقت در مجموع مباحث گذشته، خواننده گرامى را بر ديدگاه حضرت امام خمينى(قدس سره) در مسأله«امكان فهم قرآن»، مبناى اصولى و چگونگى پاسخگويى به سئوالات مرتبط با آن، واقف مى سازد. بر طبق اين ديدگاه ترديدى باقى نمى‏ماند كه قرآن كريم كتاب هدايت انسانها به سر منزل مقصود است، زبان آن عامه مردم و ظواهر آيات آن قابل تمسك و فهم براى همگان با رعايت شرايط و مقدمات لازم است؛ اگر چه اين امر با تفسير قرآن به كلى متفاوت است و بشر عادى از معرفت كامل نسبت به ابعاد گوناگون و حقايق ناب، اسرار و رموز و تأويل آيات متشابه به آن ناتوان و على الدوام محتاج تعليم پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و اهل بيت گرامى او عليه‏السلام مى باشد.

موانع فهم و درك حقايق قرآن
 

فهم مقاصد بلند قرآن كريم با تكيه بر زبان و ظواهر آن، گر چه امرى ممكن است، ليكن از آنجا كه حقيقت قرآن نورى است كه از منبع لا يزال علوم الهى به منظور روشن نمودن زندگى آدميان نازل شده است، از اين رو قرار گرفتن در معرض تابش مستقيم آن، مستلزم شناخت و رفع موانعى است كه انسانها را از دريافت حقايق آن محروم ساخته‏اند. حضرت امام(قدس سره) از اين موانع، به«حجاب‏هاى استفاده از قرآن» تعبير كرده، مى فرمايند:
«كسانى كه بخواهند قرآن را بفهمند و محتواى قرآن را، نه صورت نازل كوچكش را، محتواى قرآن را بفهمند و طورى باشد كه هر چه قرائت كنند بالا بروند و هر چه قرائت كنند به مبدأ نور و مبدأ على نزديك شوند اين نمى‏شود الا اين كه حجابها برداشته بشود.»(25)
در ذيل، پاره‏اى از حجاب‏هاى درك حقايق قرآن را از ديدگاه حضر امام به اختصار آورده‏ايم:
«تا انسان از حجاب بسيار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خود بينى‏هاست، تا گرفتار چيزهايى كه در باطن نفس خود ايجاد كرده است، از ظلماتى كه بعضها فوق بعض است، لياقت پيدا نمى‏كند انسان كه اين نور الهى در قلب او منعكس بشود.»(26)
در باور حضرت امام، خود بينى از جمله بزرگ‏ترين حجاب هايى است كه هر يك از انسان‏هاى مرتبط با قرآن كريم را به نحوى از درك حقايق و نور آن محروم كرده و اختصاص به گروه معينى ندارد:
«و اين شاهكارهاى مهم شيطان است كه هميشه كمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه كه دارد راضى و قانع كند و ماوراى آنچه پيش اوست هر چيز را از چشم ساقط كند. مثلاً اهل تجويد را به همان علم جزئى قانع كند... و حمله قرآن را پيش آنها به خود آنها تطبيق كند... و اصحاب ادبيت را به همان صورت بى مغز راضى كند... و اهل تفاسير – به طور معمول را – سر گرم كند به وجوه قرائات... و اهل علوم را نيز قانع كند فقط به دانستن فنون دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن. حتى فيلسوف و حكيم و عارف اصطلاحى را محبوس كند در حجاب غليظ اصطلاحات و مفاهيم و امثال آن.»(27)
«يكى از ديگر از حجب، حجاب آراى فاسده و مسالك و مذاهب باطله است؛ كه گاهى از سؤ استعداد خود شخصى است و اغلب از تبعيت و تقليد پيدا شود، و اين از حجبى است كه مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده.»(28)
«يكى ديگر از حجب كه مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيْ است اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسرين نوشته يا فهميده‏اند كسى را حق استفاده از قرآن شريف نيست، و تفكر و تدبر در آيات شريفه را به تفسير به رأى كه ممنوع است اشتباه نموده‏اند.»(29)
«يكى ديگر از حجب كه مانع از فهم قرآن شريف و استفاده از معارف و مواعظ اين كتاب آسمانى است، حجاب معاصى و كدورات حاصله از طغيان و سر كشى نسبت به ساحت قدس پروردگار عالميان است كه قلب را حاجب شود از ادراك حقايق.»(30)
«از حجب غليظه، كه پرده ضخيم است بين ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنيا است كه به واسطه آن قلب، تمام هم خود را صرف آن كند و وجهه قلب يكسره دنياوى شود؛ و قلب به واسطه اين محبت از ذكر خدا غافل شود و از ذكر و مذكور اعراض كند.»(31)
اى قرآن، اى تحفه آسمانى و اى هديه رحمانى، تو را خداى جهان براى زنده كردن دل‏هاى ما و باز كردن گوش و چشم توده فرستاده، تو نور هدايت و راهنماى سعادت ما هستى، تو مى خواهى ما را از منزل حيوانى، به اوج انسانى و جوار رحمانى برسانى، فسوساً كه آدميزادگان قدر تو را ندانسته و پيروى از تو را فرض خود نشمردند، اسفا كه قانون‏هاى تو در جهان عملى نشد، تا همين ظلمتخانه و جايگاه مشتى وحشيان و درندگان كه خود را متمدنين جهان مى داند رشك بهشت برين شود و عروس سعادت در همين جهان در آغوش همه درآيد.(32)

پي نوشت :
 

1- امام خمينى(ره)، آداب الصلوْ / 193 /، 194، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)/
2- همان 185، 186/
3- اصول كافى، 1 / 59 - 62، كتاب فضل العلم/
4- امام خمينى(ره)، ولايت فقيه / 21، مؤسسه تنظيم نشر و آثار امام خمينى(ره)/
5- امام خمينى(ره)، شرح حديث جنود عقل و جهل / 38، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)/
6- امام خمينى(ره)، صحيفه نور، 19 / 82/
7- همان، 20 / 156/
8- تهذيب الأصول، تقريرات درس‏هاى خارج اصول حضرت امام خمينى، به قلم استاد گرامى حضرت آيت الله آية الله جعفر سبحانى(دام ظله)، 2 / 93 تا 96، چاپ جامعه مدرسين قم، با تلخيص و اندكى تغيير و نيز رجوع كنيد به كشف الأسرار / 130 تا 132 و انوار الهدايْ، 1 / 243 تا 247/
9- علامه محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار، 89 / 107 به بعد، دار احيأ التراث العربى، بيروت/
10- آداب الصلوه / 192، 193/
11- امام خمينى(ره)، تفسير سوره حمد / 96، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)/
12- آداب الصلوه / 199/
13- همان / 200/
14- .علامْ محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار، 46 / 300، دار احيأ التراث العربى، بيروت/
15- صحيفه نور، 20 / 20/
16- تفسير سوره حمد / 138، 139/
17- آل عمران، آيه 7/
18- امام خمينى(ره)، كشف الأسرار / 322/
19- امام خمينى(ره)، شرح چهل حديث يا اربعين حديث / 351، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)/
20- صحيفه نور، 18 / 191/
21- شرح چهل حديث يا اربعين حديث / 351/
22- كشف الأسرار / 322/
23- اصول كافى، 1 / 228، ح 2، كتاب الحجْ، باب انه لم يجمع القرآن كله الا الأئمْ عليه‏السلام/
24- امام خمينى(ره)، شرح دعاى سحر / 58، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره). مام قرآن، ظاهر و باطن آن پيش آنهاست.»
25- صحيفه نور، 14 / 253/
26- همان/
27- آداب الصلوْ / 195/
28- همان / 197/
29- همان / 199/
30- همان / 201/
31- همان / 202/
32- وصيت نامه سياسى - الهى حضرت امام خمينى(ره)/
 

منبع: بينات